بررسی القاب حضرت زینب : بطلة کربلاء(قهرمان کربلا)
چنان چه عاشورا را پدیدهاى بدانیم كه به وجود آورنده آن حسین بن على (ع)باشد پرورش دهنده این پدیده زینب دختر على (ع) خواهد بود. وظیفه ى مهم او پس از عصر عاشورا، پاسدارى از نهضت خونین امام حسین (ع) و رساندن پیام «هیهات منا الذله» او براى جهانیان است. او راه سخت و دشوارى را در پیش دارد. او باید در بین جمعیتى سخن بگوید كه گویى گوششان ناشنوا و چشمانشان نابیناست و در حماقت و نادانى كامل به سر مىبرند. او باید از این پس آگاهانه بیاندیشد و تصمیم بگیرد و باید از هر حال و شرایط و از هر وضعیت و موقعیت خوب استفاده كند و با زبان حال و قال آنان را از غفلت بیدار كند و به آنان آگاهى و شناختبدهد تا احساس مسئولیت كنند و آنگاه خواه ناخواه شورش و انقلاب پدید آید. خطبه هاى آتشین و بلند پایهى حضرت زینب (س) همه نقشه هاى شوم یزیدیان را بر آب كرد و هم چون رعد و برق، روشن گر و كوبنده بود كه تمامى بافته هاى سى و چند ساله ى بنىامیه را از بین برد و شورشى بنیادین علیه بنىامیه برنامه ریزى كرد و كاخ امویان را براى همیشه لرزاند و واژگون كرد . قيام کربلا به دست امام حسين (ع)شروع و به دست حضرت زينب (س) به اتمام رسيد، يعني همان برنامه اي که برادرش با جمله ي«هيهات منا الذلة»«خواري و ذلت از ما اهل بيت دور است»تا ساعت شهادت دنبال کرد، از عصر عاشورا تا ورود به مدينه، خواهرش حضرت زينب بکار برد، و حق تربيت مادر خود فاطمه (س) را ادا کرد. اگر سخنان زينب در بازار کوفه و محافل شام نبود، کجا بني اميه اجازه مي دادند که اين رسوائي ها و اين بدبختي ها و اين ناجوانمردي ها در تاريخ اسلام نوشته شود. حضرت زينب (ع) با معرفي خود و ديگر اسراء و شهيدان و بيان قضاياي کربلا همان طور که واقع شده بود، اشک ها را جاري ساخت، دلها را تکان داد و تشخيص مردم را عوض کرد، مردم به اشتباه خود و تزوير طاغوت زمانشان پي بردند و مجال تحريف اين حادثه از دست دشمن گرفته شد، و فاجعه ي کربلا به همان صورت که بود در تاريخ ثبت گرديد، که آثار آن تا قيامت باقي خواهد ماند. او قهرمان ميدان کربلا شده است و وظيفه ي خويش را به نيکوترين وجه در جايگاه هاي مختلف انجام مي دهد: 1. پيروي از امام زمانش و برادرزادهاش، علي بن الحسين (ع)؛ که در برابر يزيد او را به عنوان سخنگو معرفي کرد.[[i]] 2. استوار ايستادن در برابر يزيد سرکش. نخستين کسي که با استناد به اشعار يزيد - در مجلس و رو در روي او - کفرش را اثبات کرد، حضرت زينب کبري، دختر اميرالمؤمنين (ع) است؛ آن حضرت خطاب به يزيد فرمود: «آيا سخن خداي متعال را فراموش کردهاي که فرمود: «آنها که کافر شدند، نپندارند که اگر مهلتشان داديم به سودشان است! ما به آنان مهلت مي دهيم تا بر گناهانشان بيفزايند؛ و آنان عذابي خوارکننده دارند.»[[ii]] کار تو جاي تعجب و شگفتي ندارد، چگونه ميتوان از کسي که جگر شهيدان را دندان گرفته و گوشتش از خون شهيدان و سعادتمندان روييده و بر ضد سرور پيامبران جنگ برپا کرده و احزاب را گرد آورده و به روي رسول خدا (ص) نيزه کشيده و شمشير جنبانده، اميد خير و نيکي داشت؛ آن کسي که از همه اعراب بي ايمان تر بود، بيش از همه رسول خدا (ص) را انکار مي کرد. دشمنياش از همه آشکارتر بود و از روي کفر و سرکشي از همه نسبت به پروردگار نافرمانتر بود. آگاه باشيد که اينها همه نتيجهي فساد و کفر است و سوسماري است که براي کشتگان جنگ بدر در سينه مي جنبيد. هر کس در کار ما اهل بيت با ديده تعجب و دشمني، عداوت و کينه ورزي بنگرد، در دشمني به ما کندي نمي کند. کفر خويش را به رسول خدا (ص) آشکار ميسازد و آن را به بيان رسا بر زبان ميآورد و - شادمان از کشتن فرزندان و به اسارت بردن دودمانش - بي آنکه از چنين گناهي اجتناب ورزد و يا آن را بزرگ بشمرد، خطاب به بزرگانش چنين ندا ميدهد: «از شادي هلهله مي کردند و ديگران را به هلهله وا مي داشتند و مي گفتند: اي يزيد دست مريزاد!اي يزيد دندان هاي ابا عبدالله را - که بوسه گاه پيامبر بود - زير ضربه هاي چوبدستي مي گيري و شادي در چهره ات برق ميزند. به جانم سوگند که با ريختن خون سرور جوانان بهشت و پسر بزرگ عرب و خورشيد خاندان عبدالمطلب، دمل را شکافتي و ريشه را کندي. بزرگانت را ستودي و با خون او به پيشينيان کافر و خويش تقرب جستي!»[[iii]] 3. تأثير کلام وي درميان جامعهي شام و به ويژه مجلس يزيد، و پيش از آن در کوفه. 4. تأثير فراوان در قلب پايتخت و در خانهي يزيد . 5. گرفتن موضع عاطفي در برابر سر برادرش حسين (ع)، به طوري که مجلس چنان منقلب شد که گفته اند: «به خدا سوگند همه ي حاضران را گرياند» [[iv]] 6. ايراد سخنراني آتشين در مجلس يزيد که از معاني عالي، مضاميني والا و براهيني متقن برخوردار است. [i] . موفق بن احمد اخطب خوارزم، المناقب ، ج 4 ، ص 173، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،1383. [ii] . آل عمران ، 178. [iii] .محمد باقر مجلسی ، بحار الانوار ، ج 45، ص158 ، موسسه الوفا ، 1403. [iv] . طبرسی ،الاحتجاج ، ج 4 ، ص 123، مطبعه النعمان ، 1384ق.